روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • صفحه خانگی
  • >
  • دبستان
  • >
  • کمونیسم امامیه

در باب مناظره مسعود درخشان و موسی غنی‌نژاد
کمونیسم امامیه

  • آوریل 26, 2023

نقل است که انسان در لحظه‌ی مرگ، طی چند ثانیه، تمامی آن‌چه را طی سال‌ها زیسته، در استمراری سریع می‌بیند. بر همین نهج، اگر می‌خواهید هرآن‌چه چپ ایرانی طی حدود ۸۰ سال اخیر با ایران و ایرانیان کرده را در استمراری سریع ببینید، فقط و تنها فقط به مناظره‌ی موسی غنی‌نژاد و مسعود درخشان بنگرید.

مسعود درخشان سیمای تمام‌نمای چپ ایرانی است، و در این اردوگاه، آن‌چه رفقا همه دارند؛ او یک‌جا دارد. درخشان، به درخشان‌ترین شکل ممکن در این برنامه نشان داد که چپ ایرانی با خود، دیگری و دیگران در راستای حراست از قداستِ آیین کمونیستی، چه می‌کند.

درخشان در جایگاه یک کمونیست راستین، نخستین آموزه‌ی رفقا را این‌گونه در مناظره با غنی نژاد به کار گرفت که در راستای تسخیف و تخفیف و تخریب رقیب، پیش از حمله به طرف مقابل، چپ بودن خود را انکار کند و حتی چند ناسزا نیز در مقام تقیه و توریه نثار رفقای کمونیست کند.

چپ ایرانی، خصوصاً پس از انقلاب۵۷، دریافت که با تقدیم نظام سیاسی حاکم به روحانیون انقلابی، تنها دو راه برای دست‌یابی به قدرت در عرصه‌ی سیاست پیش رو دارد؛ نخست، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، و دو دیگر، تغییر ظاهر و حفظ باطن، بر اساس تقیه و توریه‌ی سیاسی.

رفقای مجاهد، و بخش اعظم رفقای فدایی و ماترک سازمان انقلابی حزب توده و مائویست‌های فعال در اردوگاه «اتحادیه کمونیست‌های ایران»، گام در مسیر نخست نهادند و فرجام قیام مسلحانه علیه حکومت مستقر را دیدند و دیدیم.

اما رفقای توده‌ای و حواریون ایشان در اردوگاه منشعبین از چریک‌های فدائی، گام در مسیر دوم نهادند و البته فرجام آن تقیه و توریه‌ی سیاسی را نیز دیدند و دیدیم.

در این میان و در این میدان، بسیاری از اهالی اردوگاه چپ ایرانی، یا پس از «توبه ی سیاسی –عقیدتی» در زندان، یا پس از کسب عبرت از فرجام سایر رفقا در مواجهه با نظام حاکم، گام در مسیر سومی نهادند که عبارت بود از به‌کارگیری مبانی سیاسی و اقتصادی و فرهنگیِ چپ، در راستای خدمت به نظام جمهوری اسلامی.

مبنای نظری این گروه از رفقا این بود که نظام جمهوری اسلامی، خصوصاً پس از اشغال سفارت امریکا، در جبهه‌ی مبارزه با امریکا -به مثابه نماد و نمود امپریالیسم- قرار گرفته، و چون چنین است از باب «لا لحب علی بل لبغض معاویه»، می‌توان و باید فریاد «هل من ناصر ینصرنی» امام را در مبارزه با «نظام سرمایه داری» لبیک گفت.

چپ ایرانی، از میانه‌ی دهه‌ی ۲۰ به بعد، معنا و مبنای تعیین و ترسیم رابطه‌ی خود را با حکومت مستقر، همین نوع موضع‌گیری حکومت در مواجهه با «امپریالیسم»، می‌دانست. بر همین اساس، در مواردی چون مواجهه با دولت مصدق، به ناسازگاری‌هایی تاریخی دچار می‌شد. اما از میانه‌ی دهه‌ی ۳۰ تا میانه‌ی دهه‌ی ۵۰ چپ ایرانی با سلطه و سیطره‌ی مائویسم و بلشویسم، حکومت مستقر در ایران را باز هم بر اساس همان معنا و مبنای مذکور، به مثابه «بورژوازی کمپرادور» و «سگ زنجیری امپریالیسم»، مورد حمله و هجمه قرار می‌داد.

یه دیگر بیان، چپ ایرانی، بر این باور بود که رگ حیات «امپریالیسم» چیزی نیست جز وجود نظامات سیاسی وابسته و انگلی چون حکومت پهلوی، و چون چنین است، فرحام محتومِ نابودی این نظامات وابسته و انگل، چیزی نخواهد بود جز نابودی «امپریالیسم».

بر این اساس، در متن و بطن ماجرا، نوع مواجهه‌ی ایدئولوژیک رفقا با حکومت در ایران، پیش و پس از لنقلاب ۵۷ مشترک و مشابه بود. البته با این تفاوت در ظاهرِ ماجرا که حکومت پهلوی را به علت سرسپردگی به «امپریالیسم» باید برانداخت، اما جمهوری اسلامی را به علت مبارزه‌اش با «امپریالیسم»، باید حفظ و تأیید و تقویت کرد.

این نوع مشی آفت‌بار چپ ایرانی، سبب شد تا رفقا بر بسیاری از نکات مثبت در حکومت پهلوی، و بر بسیاری از نقاط ضعف در حکومت جمهوری اسلامی، بر اساس همان مبنای ایدئولوژیک، چشم پوشند.

بنابراین، بخشی از اهالی اردوگاه چپ ایرانی، بر اساس این مبنای ایدئولوژیک، گام در وادی تأیید و تمجید و تثبیت جمهوری اسلامی نهادند. این عده، با توجه به شرایط غالب بر عرصه‌ی سیاست، نه تنها در وادی کمونیست نامیدنِ خود، نعل وارونه زدند، بلکه در ساحت گفتار و کردار، گوی سبقت از روحانیون انقلابی در ارادت به «ولایت» ربودند. برای نمونه، هم‌ایشان، آشکارا پس از اعلام مخالفتِ بازرگان با اشغال سفارت امریکا، از موضع «مسلمانانِ پیرو خط امام»، نه تنها در «امپریالیسم‌ستیزیِ» بازرگان، بلکه در مسلمان بودن او، تردید و تشکیک، روا دانستند.

این عده از رفقا، نه تنها، بر اساس همان تقیه و توریه‌ی سیاسی، خود را کمونیست نمی‌نامیدند، بلکه در فحاشی به کمونیسم، مصداق «السابقون» بودند. اما آن‌جا و آن‌گاه که می‌توان با تغییر قبله، قبیله را حفظ کرد، چه باک از تقیه و توریه و تهمت و توهین.

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1402/02/05/140202050939597327461004.png

مسعود درخشان از اکابر و اعاظم همین قبیله است. او پروایی ندارد از این‌که آشکارا منکر ظهور و بروز تئوریک و پراتیک «راه رشد غیرسرمایه داری» در اردوگاه چپ شود او پروایی ندارد که فرجام استقرار و استحکام مشی لنینی و استالینیِ «سرمایه‌داری دولتی» را در ایران از جانب خود و سایر رفقا انکار کند و علت‌العلل زوال اقتصادی ایران را مشی پیروان هایک بداند. درخشان پروایی ندارد که در جایگاه یک فقیه قشری، آشکارا حکم به تکفیر و تفسیق و تضلیلِ غنی‌نژادِ مسلمان دهد؛ او را گم‌راه و فریب‌خورده و مقلد شیطان و منحط و… بنامد و بداند. درخشان پروایی ندارد که بساط لیبرالیسم را با یک «اتهام جنسی» علیه خاندان راسل، جمع، و راهی زباله‌دان تاریخ کند. درخشان پروایی ندارد که هرجا و هرگاه در سبیل استدلال لنگ بزند، دست در جیب کرده و تلفن هوشمندِ ساخت «نظام سرمایه داری» را به مثابه اسلحه از غلاف برون کِشد و چند «قال امام و قال حضرت آقا»، به طرف مقابل شلیک کند. درخشان پروایی ندارد که در یک برنامه‌ی تلویزیونی متعلق به سپاه پاسداران، به عنوان کارشناس و استاد اقتصاد حضور یابد و هر نظام اقتصادی و هر کارشناس و استاد اقتصادی را که مؤمن به خدای او نباشد، بی‌سواد و جاهل و گمراه و مقلد شیطان بنامد و بداند. و طرفه آن‌که، آن‌چه او به عنوان «استاد اقتصاد» با منتقدان و مخالفان خود می‌کند، حتی در این دوران، فقهای قشریِ تکفیری نیز در عرصه‌ی اعتقادات با مشرکین و کفار نمی‌کنند.

این‌ها، و بسی بیش از این‌ها، سیمای تمام‌نمای توابع و توالی نفوذ و رسوخ چپ ایرانی در متن و بطن نظام جمهوری اسلامی است. نفوذ و رسوخی که طی ۴۴ سال اخیر، فرجامی جز سلاخی اسلام در مسلخ کمونیسم، « قربه الی نابودی سرمایه‌داری»، نداشته است.

اما در سوی دیگر میدان این مناظره، نوع حضور مجریِ برنامه، در جایگاه یکی از نیروهای ایدئولوژیک نظام، دارای پیامی آشکار برای اهل خبرت و عبرت است. این نوع حضور مجری برنامه، نماد و نمودِ بهره‌برداری ایدئولوژیک نظام، طی دهه‌های اخیر است از فراهم کردن میدان مبارزه‌ای میان نیروهای «چپ و راست» در عرصه‌ی سیاست. نظام ایدئولوژیکِ مولدِ مجری برنامه، هرجا و هرگاه که خطر و تهدیدی درباره موجودیت خود، مشاهده کند، با فراهم کردن میدانی فراخ و هم‌وار برای مبارزه میان نیروهای «چپ و راست»، گام در وادی کاهش و دفع آن خطرات و تهدیدات می‌نهد. و فرجام این نوع مبارزه، هرچه باشد، در ادامه، نظام حاکم به نوعی دیگر به بازتولید همان «دوگانه» در راستای تأمین هدف حفاظت و حراست از موجودیت خود می‌پردازد.

من از حدود ۲۵ سالگی با افکار و آثار موسی غنی‌نژاد آشنایی دارم، و هم‌واره او را به عنوان یکی از اکابر و اعاظم در عرصه‌ی علم و معرفت در تاریخ ایران، شناخته و معرفی کرده‌ام. اما دردا و دریغا که فرآورده‌ی فرآیندِ مواجهه‌ی علمی با کسانی چون مسعود درخشان، هرگز برای امثال غنی‌نژاد نیز دارای معرفت و منفعت علمی نبوده و نخواهد بود. در بسیاری از بخش‌های این مناظره، از حضور غنی‌نژاد در چنین برنامه‌ای متأسف شدم. رفقایی چون مسعود درخشان، به عنوان یکی از اهالی اردوگاه «کمونیسم امامیه»، مطلقاً اعتقاد و التزامی به معانی و مبانی «گفت و گو»، نداشته و ندارند. فرجام محتوم هر نوع مواجهه در ساحت گفتار و نوشتار با ایشان، آلودگی در مرداب عفنِ انواع توهین و تهمت، و شلیک انواع یاوه و گزافه‌ی ایدئولوژیک از اسلحه‌ی «علم و فلسفه» است.

پرفسور مسعود درخشان، از اخلاف صالح ژرژینسکی و ژدانف و لیسنکو است؛ بازجویانِ حکومتی با رسالت پاک‌سازی و تصفیه‌ی دانش و دانشگاه از «ضد انقلاب».


  • اقتصادکمونیسممارکسیسممسعود درخشانموسی غنی نژاد

در همین زمینه

{"qurey":{"category__in":[3202],"post__not_in":[507004],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

از نظام انتخابی تا منتخبان نظام

نخبه‌ستیزان چرا و چگونه نخبه‌خواه شدند؟

در دفاع از بیضه روباه

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

تداوم تطاول

چه با نمک

بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم

رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست

راهِ بُردن و قانون راهبردی

بر خوانِ آقاخان

میرزا رضا در پنسیلوانیا

بخش‌های سایت

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

هم‌یاری در انتشار تقریر

تازه‌ها

  • تداوم تطاول
  • چه با نمک
  • بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم
  • (بدون عنوان)
  • رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست
  • راهِ بُردن و قانون راهبردی
  • بر خوانِ آقاخان
  • میرزا رضا در پنسیلوانیا

عناوین برجسته

اسرائیل اعتراضات روسیه اوکراین امریکا زنان فلسطین رئیسی هسته ای تحریم حجاب رهبری سینما انتخابات ترامپ

روزنامه آنلاین تقریر TAGHRIR.COMروزنامه آنلاین تقریر

Sapere aude
#