روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • صفحه خانگی
  • >
  • پـرونـده
  • >
  • تأملی در ماجرای سروش و «انقلاب فرهنگی»

بانی یا قربانی؟
تأملی در ماجرای سروش و «انقلاب فرهنگی»

  • ژانویه 12, 2023

«باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی». بنیان‌گذار جمهوری اسلامی این‌گونه در پیام نوروزی سال۱۳۵۹ ایدئولوژی نظام نوبنیاد اسلامی در ایران را در خصوص دانشگاه ها بیان کرد.

در حالی که حدود ۲سال از پیروزی انقلاب می‌گذشت، دانشگاه‌های کشور به محل اصلی نزاع تفکرات گوناگون پیرامون حکومت جدید در ایران بدل شده بود. دانشگاه‌هایی که در اواخر حکومت پهلوی کانون مبارزه بر علیه حکوکت پهلوی بودند، پس از انقلاب نیز قالب سیاسی خود را حفظ کرده و تا آن‌جا پیش رفته بودند که دیگر از ساحتی برای علم‌آموزی به میدانی برای جنگ‌افروزی تغییر ماهیت داده بودند.

کم‌تر از یک‌ماه پس از پیام نوروزی امام خمینی، در جریان سخنرانی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز،۶۰۰ نفر از کسانی که خود را «دانشجویان مسلمان» می‌نامیدند ساختمان دانشگاه را به تصرف درآوردند تا به پاک‌سازی دانشگاه از وجود عناصر وابسته به رژیم سابق بپردازند.

۳روز پس از آن، اعضای شورای انقلاب، پس از دیدار با رهبر انقلاب طی بیانیه‌ای به تمامی گروه‌های سیاسی هشدار دادند که تا ۳روز آینده می‌بایست به فعالیت‌های تمامی دفاتر خود در دانشگاه‌های کشور خاتمه دهند.

در آن زمان تسلط گروه‌های چپ بر دانشگاه ها سبب شده بود تا فرمان شورای انقلاب با عدم تمکین این گروه‌ها مواجه شود. گروه‌هایی از قبیل چریک‌های فدایی خلق، مجاهدین خلق، راه کارگر، پیکار، مبارز و پیشگام.

این عدم تمکین، به مجادلات فراوان همراه با کشته و زخمی شدن بسیاری از دانشجویان در دانشگاه‌های کشور انجامید. گروه‌های چپ و شورای انقلاب در زمان این درگیری‌ها هر دو دیگری را به «ضدانقلابی» بودن متهم می‌کردند.

در پایان ضرب الاجل شورای انقلاب اما درگیری در دانشگاه‌های کشور به اوج رسید و فرجام این درگیری‌ها به خروج نیروهای چپ از دانشگاه‌ها انجامید.

یک‌ ماه پس از آن «ستاد انقلاب فرهنگی» با حکم امام خمینی آغاز به کار کرد. ستادی که اگرچه بعدها به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل شد اما در طول مدت زمان فعالیت خود حواشی بسیاری را رقم زد.

سال‌ها بعد بسیاری از مخالفان، وظیفه اصلی اعضای این ستاد را تصفیه دانشگاه‌ها و اخراج دانشجویان و اساتید در مسیر «اسلامی کردن» دانشگاه‌ها و تعطیلی مراکز علمی عنوان کردند در حالی که تعدادی از اعضای آن ستاد، وظیفه اصلی خود را «بازگشایی دانشگاه‌ها» می‌دانستند.

« اینشتین می‌گفت دشوارترین کار برای انسان فکر کردن است، و این سخن حقی‌ست و به همین لحاظ باید به هوش بود که برای رهایی از این دشوارترین کار، انسان‌های آسان‌گیر و راحت‌طلب به‌ترین و موجه‌ترین بهانه را خواهند تراشید.

یکی از آن راه‌ها برای فرار از این ‌کارِ دشوار عبارت است از لقب نهادن بر چیزی و خود را از تفکر درباره آن خلاص کردن. اگر در عرصه‌ی سیاست چنین امری مجاز باشد در عالم تفکر مطلقاً ممنوع است…».

یکی از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۰ در سال‌گرد تأسیس آن ستاد، سخنرانی خود در دانشگاه تهران را با این جملات آغاز کرد.

مراد عبدالکریم سروش از این سخنان در ادامه مشخص شد. آن‌جا که او با اشاره به اسلامی کردن دانشگاه‌ها و تغییر و تحول در علوم انسانی گفت « ما نمی‌خواهیم در این سرزمین و در ظل جمهوری اسلامی آن‌چنان ماجرایی که بر سر گالیله آمد تکرار شود. یعنی نمی‌خواهیم در این سرزمین مذهب ترمز علم باشد. ما می‌خواهیم که علم و مذهب با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ داشته باشند و این ارتباط از قبیل ارتباط چراغ با ماشین باشد،نه ترمز با ماشین…آیا ما به رشد معرفت علی‌الاصول عقیده‌مندیم یا نه؟ بنای ما بر این است که به منزله‌ی چراغ عمل کنیم یا به منزله‌ی ترمز؟».

داستان «چراغ و ترمز» اما در میان دیگر اعضای ستاد انقلاب فرهنگی به همین شیوه دنبال نمی شد. اعضای این ستاد که با حکم آیت الله خمینی به کار گرفته شده بودند عبارت بودند از حسن حبیبی، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، شمس آل احمد، عبدالکریم سروش، جلال الدین فارسی  و علی شریعتمداری.

بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در فرمان تشکیل این ستاد چنین نگاشته بود «به حضرات آقایان محترم محمد‌جواد باهنر، مهدی ربانی‌املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس‌ آل‌احمد، جلال‌الدین فارسی و علی شریعتمداری مسئولیت داده می‌شود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب‌نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه‌ریزی رشته‌های مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاه‌ها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده‌سازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند».

طبق فرمان ایشان، ستاد انقلاب فرهنگی با دعوت از تعدادی از دیگر «صاحب‌نظران» به تشکیل جلساتی پرداخت تا از خلال آن طرحی اجرایی برای تدریس و تحصیل در رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌های کشور تدوین شود.

در همین راستا حوزویان نیز وارد میدان شدند و با تشکیل دفتر هم‌کاری حوزه و دانشگاه، این هم‌کاری میان اهالی حوزه و دانشگاه و البته اعضای ستاد انقلاب فرهنگی آغاز شد.

اهالی حوزه با ارائه طرحی تحت عنوان «بازسازی علوم انسانی» طی مشورت با اساتید منتخب دانشگاه مشغول نگارش کتاب‌های درسی دانشگاه‌ها شدند. اما آن‌چه در عمل نمایان شد عدم تعریف، تحلیل و تفسیرِ واحد میان حوزویان و دانشگاهیان از مقوله «اسلامی کردن علوم انسانی» بود.

اصرار روحانیون بر تغییر کامل محتوای دروسی از جمله جامعه‌شناسی، اقتصاد، حقوق، روان‌شناسی و تعلیم و تربیت، سبب شده بود تا طرف مقابل از ایشان جای‌گزین این علوم را در راستای «اسلامی کردن علوم انسانی» طلب نماید. مطالبه‌ای که سرپرست وقت برنامه‌ریزی بخش علوم انسانی ستاد انقلاب فرهنگی درباره آن چنین می‌گوید «ما برای جلب تفاهم به قم رفتیم. به دیدار آقای منتظری رفتیم و درخواست کردیم افرادی را معرفی کنند که در کمیته شرکت کنند تا بحث کنیم و معلوم شود اسلامی کردن چیست؟ در خود ستاد هم کمیته‌ای تشکیل دادم با تعدادی از روحانیون مانند آقایان محمدی گیلانی، جوادی آملی و چند نفر دیگر به اضافه چند نفر از دانشگاهیان مانند دکتر سروش، شریعتمداری و جلال الدین فارسی. در آن‌جا بحث می‌کردیم که برای اسلامی کردن علوم انسانی چه بکنیم. نتیجه این جلسات آن بود که ما فهمیدیم آقایان روحانی هیچ برنامه خاصی در این زمینه ندارند».

این‌گونه بود که صحت مدعای عبدالکریم سروش در مراسم سال‌گرد تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی برای عده‌ای که سودای «تأسیس علوم انسانی جدید»(کذا) در سر داشتند به اثبات رسید که نمی‌توان تنها با «لقب نهادن بر چیزی، خود را از تفکر درباره آن خلاص کرد».

تأسیس «علوم انسانی اسلامی» طی چند ماه و با برگزاری چند سمینار و جلسه اگرچه از ابتدا از محالات به شمار می‌رفت اما عده‌ای برآن بودند تا با شور انقلابی مشت محکمی به دهان محالات علمی و عقلی بکوبند. سروش در همان سخنرانی گفته بود «مسئله چنان ساده نیست که فکر کنیم علوم انسانی به خوراک می‌ماند که بگوییم ما نوع غربی یا شرقی‌اش را دوست نداریم و یکی برای خودمان این‌جا می‌پزیم… اگر کسانی گمان کنند که ستاد انقلاب فرهنگی یا هر سازمان دیگر – رسمی یا غیر رسمی– قادر به خلق علم‌اند و می‌توانند دستور دهند تا علمی سبز بشود از علم ناشناسی است… نمی‌توان کمیته‌ای را گماشت و عده‌ای را مأمور کرد که بنشینند و قبل از این‌که علم به مرحله توزیع و مصرف برسد بسنجند و ببینند که کجایش درست و کجایش دروغ است و بعد اجازه بدهند که به بازار فرستاده شود. چنین چیزی امکان ندارد».

درهای دانشگاه‌های کشور اما پس از «انقلاب فرهنگی» بار دیگر باز شد اما درهای مشکلات علوم انسانی در ایران هنوز هم بسته مانده است.

آیا می توان این در بسته را با بسته‌های دستوری و بخشنامه‌های سیاسی بازگشایی کرد؟ عبدالکریم سروش که روزگاری با حکم آیت الله خمینی به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی منصوب شده بود امروز از مطرودترین افراد نزد متولیان امور در نظام جمهوری اسلامی به‌‌شمار می رود. اما آیا نظرات او که ۴۳ سال قبل درباره علوم انسانی مطرح شده بود نیز به همان اندازه در اجتماع عالمان شایسته‌ی طرد است؟ او گفته بود «برای خلق و رشد علوم انسانی چه باید کرد؟… راه آن است که پژوهندگان ما کسانی باشند که سرزمین ذهنشان و گلستان ضمیرشان مالامال از عطر و بوی معرفتهای الهی باشد و اینان نه بطور سطحی بلکه با اطلاع عمقی از علوم انسانی به کار خلق و کشف تولید و تولید این علوم بپردازند. آن‌چه اینان تولید کنند یقینا علوم انسانی اسلامی خواهد بود. اسلامی بودن معنایی غیر از این ندارد. در یک سرزمین اصیل اسلامی هرچه که بروید اسلامی است. وظیفه ما این است که فضا را اسلامی کنیم… اصل اساسی در تولید علوم انسانی عبارت است از به وجود آمدن این خاک حاصل‌خیز در سرزمین ضمیر متفکران و عالمان علوم انسانی در این دیار».

با این‌همه شورای عالی انقلاب فرهنگی ۳۸ سال پس از تأسیس، بیش از سلف خود «ستاد انقلاب فرهنگی» درپی اسلامی کردن دانشگاه‌هاست، و این شورا با مصوبه‌ای در جلسه ۶۵۰ مورخ ۲۱/۷/۱۳۸۸ «شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی» را در همین راستا تأسیس کرد. اما با گذشت ۱۳ سال از عمر آن مصوبه، آنچه در عرصه واقعیات ملموس و مشهود تاریخی به اثبات رسید عبارت از این است که «علوم انسانی» علیرغم برخی از اختصاصات منطقه ای و غیرجهانشمول، نه با آن‌گونه مصوبات ایدئولوژیک، نه با اینگونه انتصابات سیاسی از نوع و لون به کارگیری عبدالحسین خسروپناه، «اسلامی» نخواهد شد. سیر وقایع تاریخی و اجماع نظرِ اجتماع عالمان شاهد عادل این مدعاست که حضرات نظام آموزش عالی کشور را با سودای خام اندیشانه‌ی «اسلامی کردن علوم انسانی» به ویرانه بدل کردند، و با نپذیرفتن مسئولیت این فضاحت تاریخی، با توسل و تمسک به حربه‌های اطلاعاتی و «کیهانی» کوشیدند تا کسی چون عبدالکریم سروش را مسئول این ویرانی معرفی کنند، در حالی که از قضا، سروش از معدود افرادی بود که از سال ۱۳۵۸ آشکارا و بر اساس انواع استناد و استدلال، مخالفت خود را با «اسلامی کردن علوم انسانی» اعلام کرده بود. از دیگر سو، سروش در تمامی ادوار حیات شورای عالی انقلاب فرهنگی، تحت هیچ عنوان و منصبی حضور نداشته است، آیا مسئولیت عواقب و توابع مصوبات این شورا در ۳۸ سال اخیر نیز برعهده‌ی اوست؟‍!

 


  • انقلاب فرهنگیشورای عالی انقلاب فرهنگیعبدالکریم سروشفرهنگ

در همین زمینه

{"qurey":{"category__in":[3208,3222],"post__not_in":[504497],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

وجود بیش از ۴.۵ میلیون زوج نابارور در ایران

آموزش ۶ زبان خارجی جدید در مدارس ایران

رهبری و تقابل «باتوم و روشنگری»

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

تداوم تطاول

چه با نمک

بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم

رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست

راهِ بُردن و قانون راهبردی

بر خوانِ آقاخان

میرزا رضا در پنسیلوانیا

بخش‌های سایت

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

هم‌یاری در انتشار تقریر

تازه‌ها

  • تداوم تطاول
  • چه با نمک
  • بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم
  • (بدون عنوان)
  • رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست
  • راهِ بُردن و قانون راهبردی
  • بر خوانِ آقاخان
  • میرزا رضا در پنسیلوانیا

عناوین برجسته

اسرائیل اعتراضات روسیه اوکراین امریکا زنان فلسطین رئیسی هسته ای تحریم حجاب رهبری سینما انتخابات ترامپ

روزنامه آنلاین تقریر TAGHRIR.COMروزنامه آنلاین تقریر

Sapere aude
#