روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • صفحه خانگی
  • >
  • دبستان
  • >
  • ذبح سیاست در مذبح حکایت

تأملی در لزوم پوئتیک زدایی از سیاست در ایران
ذبح سیاست در مذبح حکایت

  • ژانویه 12, 2023

در تاریخ فلسفه در ایران، که با سلطه و سیطره‌ی مشی ارسطویی هم‌راه بوده، تکیه و تأکید فراوان بر تریلوژی ارسطو درباره «حکمت»، نه حدیثی‌ست که از اهل خبرت پنهان مانَد، و «داستانی‌ست که بر هر سر بازاری هست».

پیش از این، در دیگر جای نشان داده‌ام که انتساب اصل و اساس این تقسیم‌بندی در قالب سه‌گانه به ارسطو، بسیار محل تردید و تشکیک است، و در سوی دیگر ماجرا، می‌توان نشان داد که مبدعان و مروّجان این تریلوژی، اسلاف و شارحان ارسطو بوده‌اند. اما در تاریخ فلسفه در ایران، تکیه و تأکید اهل فلسفه بیش و پیش از هر چیز بر دو بخش نخست این سه‌گانه بوده است، و بخش سوم به علل و دلایلی که بیش از هرچیز ریشه در خاک گرایشات دینی «فیلسوفان مسلمان» داشته، از مدار و محور نظرورزی‌های فلسفی خارج شده است.

این تقسیم‌بندی عبارت است از «حکمت عملی»، «حکمت نظری» و «حکمت تولیدی». در بخش نخست با سه‌گانه‌ای از این قرار مواجه‌ایم: «طبیعیات، الهیات، ریاضیات»، و در بخش دوم با سه‌گانه‌ای دیگر، عبارت از «اخلاق فردی، تدبیر منزل، سیاست مُدُن». اما بخش سوم از سه‌گانه‌ی حکمت ارسطویی، که در وجهی کلان، ناظر به مبانی فلسفیِ «هنر» بود، جز در اشاراتی کلی به «بوطیقای ارسطو»، مورد توجه و استفاده قرار نگرفت. از دیگر سو، ارتباطات بسیار مخرب و ناقص و آفت‌باری که عده‌ای از «فیلسوفان مسلمان» میان دو بخش نخست برقرار کردند، یکی از علل و عوامل بسیار موثر در زوال و انحطاط «اندیشه‌ی سیاسی» در ارتباط با «گرایشات دینی» در ایران بوده است. برای نمونه، در نظر داشته باشیم نظام نظری ابن‌سینا را که با طرح مباحث سیاسی به عنوان بخشی از «حکمت عملی» در ظل و ذیل الهیات به عنوان بخشی از «حکمت نظری»، در مواردی چون فصل پنجم از مقاله‌ی دهمِ الهیات «شفاء»، یکی از عوامل تأثیرگذار در التقاط و امتزاج ناتمام و سطحی این دو بخش از سه‌گانه‌ی ارسطویی بود.

اما نظرورزی‌های فلسفی پیرامون ارتباط بخش «حکمت تولیدی» یا «پوئتیک»، با دو بخش دیگر سه گانه‌ی حکمت ارسطویی، در خاک تاریخ فلسفه‌ی ایران حتی بدل به نهال نحیفی نیز نشد. در این میان، نوع مواجهه‌ی «اهل هنر و ادب» به سیاست، در تاریخ ایران، در خلاء آن مواجهات فلسفی، باعث جعل و خلق آثاری شد که در ادامه، تأثیرات فراوانی داشت بر عرصه‌ی سیاست در ایران.

آشکار است که بخش‌هایی از هنرهای مکتوب و هنرهای غیرمکتوب در تاریخ ایران، دارای ارتباطات آشکاری با عرصه‌ی «سیاست» بود. اما وجه غالب این ارتباط، مبتنی بر این سه وجه بود: خدمت، نصیحت، مذمت.

در وجه «خدمت»، آثاری فراوانی خصوصاً در عرصه‌ی شعر تولید می‌شد با کارکردِ غاییِ تأیید و تثبیت و ترویج و تبلیغِ افکار و رفتارِ اهل قدرت در عرصه‌ی سیاست. در این عرصه بود که شاعر، به تولید این اثر می‌پرداخت که «نُه کسی فلک نهد اندیشه زیر پای / تا بوسه بر رکاب غزل ارسلان دهد». اما از دیگر سو، در مقام «نصیحت» نیز آثاری این‌گونه تولید می‌شد «تو بر تخت سلطانی خویش باش / به اخلاق پاکیزه درویش باش». و در مقام «مذمت» نیز، اغلب، این اصل و اساسِ تمایل رعایا به کسب قدرت در عرصه‌ی سیاست بود که مذموم دانسته می‌شد؛ «شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است / کلاهی دل‌کش است اما به ترک سر نمی‌ارزد».

این سه مورد، ورای موردی چون شاهنامه‌ی فردوسی است که در آن بر اساس اقتضائات تاریخی و با توسل و تمسک به وجوهی اسطوره‌ای، با طرح «تاریخی سیاسی» مواجه‌ایم آغشته به مبانی پوئتیکی و مواعظ اخلاقی و تأثیرپذیری‌های ایدئولوژیک.

اما از همان دوران یونان باستان، تکیه و تأکید بر کارکردهای آثار هنری در راستای اهدافی سیاسی، کاملاً در کانون توجه قرار گرفته بود. به یاد آرید، مواجهه‌ای که سوفسطائیان با عرصه‌ی سیاست، در همین زمینه داشتند. در فصل نهم از کتاب «تخدیر روان تخریب جهان»، ذیل عنوان «در محفل نظریه‌سرایان» به این موضوع پرداخته‌ام که سوفسطائیان با تکیه و تأکید بر کارکردهای «فن خطابه» در راستای اقناع «شهروندان»، بر این نظر بودند که بر این اساس، حتی می‌توان در عرصه‌ی سیاست به هدفِ توجیهِ ترجیح مصلحت و منفعت بر حقیقت پرداخت. این نوع مواجهه‌ی سوفسطائیان، البته از جانب ارسطو نیز در بخش صناعات خمس، از منظری دیگر مورد توجه قرار گرفته بود، اما در ادامه، عرصه‌ی «فن خطابه» (Rhetoric) با آن نوع کارکردِ موردنظر ارسطو و سوفسطائیان، در عرصه‌ی رابطه‌ی میان هنر و سیاست، مسیری بسیار هم‌وار و فراخ یافت.

تراژدی‌های یونان باستان و آثاری از این جنس و سنخ، پس از آن دوران، طرح روایاتی معطوف و مربوط به «واقعه‌ای سیاسی» بودند تا حداکثر ممکن آغشته به مبانی پوئتیکی. در این نوع آثار، نفسِ پیروزی و یا شکست طرفینِ مواجهه در عرصه‌ی سیاست اهمیتی نداشت، چرا که شکستِ طرفِ ممدوح و مطلوب از جانب هنرمند، به همان نسبت می‌توانست زیبا جلوه کند که پیروزی او. بر این اساس، جلوه‌گریِ آغشته به مبانی پوئتیکی وقایعِ سیاسی، دارای این قابلیت و امکان بود که تأثیرات اجتماعی آن واقعه را بر ذهن و ضمیر مردم هدایت و مدیریت کند.

سده‌ها پس از آن دوران، و در میانه‌ی سده‌ی نوزدهم، این کارل مارکس بود که بسیار بر این نکته تکیه و تأکید داشت که نظامات سیاسی ِ مبتنی بر مبانی «سرمایه‌داری»، با توسل و تمسک به موارد «زیربنایی»، به خلق و جعل آثار هنری در وجه «روبنایی» می‌پردازند؛ که این آثار دارای کارکردی «ایدئولوژیک» هستند در جهت حفظ و بسط اهداف و منافع آن نظامات سیاسی. به دیگر بیان، نظام سیاسی حافظ منافع بورژوازی، از یک‌سو بر اساس زیربناهای اقتصادی و سیاسی بنا شده که زمینه را جهت جعل و خلق آثاری هنری در راستای حفظ و بسط اهداف و منافع خود هم‌وار می‌کند، و از دیگر سو، برای نشان دادن بی‌اعتباری این آثار تولیدی در این شرایط، می‌توان و باید علاوه بر تولیدات «علمی»، به خلق و جعل آثاری هنری از موضعی «غیرطبقاتی» پرداخت که مبانی پوئتیکی را به کار گیرد در راستای افشای ماهیت دروغین و فاسد نظام «سرمایه‌داری» و آثار هنری روبنایی آن. در دو کتاب «جولان جهل و جنون» و «تخدیر روان و تخریب جهان» و در چند سخنرانی و مقاله‌ی دیگر، نشان داده‌ام که این وجه از نظام نظری مارکس در عرصه‌ی عمل با چه ناسازگاری‌های ویران‌گری مواجه بود که فرجام محتوم آن چیزی نبود جز «رئالیسم سوسیالیستی» ژدانف و سایر رفقا.

اما در عرصه‌ی تاریخ سیاست در ایران، در گذاری که از آستانه‌ی جنبش مشروطه‌خواهی در ایران از جهان قدیم به سوی جهان شدید شکل گرفت، این اهل «هنر و ادب» بودند که از یک سو در قالب «سفرنامه نویسی»، و از دیگر سو، در قالب هنرهای مکتوبِ دیگری چون شعر و حسب حال نویسی، و در ادامه، داستان نویسی و نمایشنامه نویسی، کوشیدند تا مرکب باورها و خواسته‌ها را در وادی پوئتیک به سوی اهداف سیاسی برانند. در مقاله‌ای ذیل عنوان «انقلاب ادبی و ادبیات انقلابی» نشان داده‌ام که این نوع مواجهه با سیاست، چرا و چگونه هرچه از دوران مشروطیت به پیش آمدیم شدت گرفت، و کار به جایی رسید که در آستانه‌ی دوران پهلوی اول، و سالیان نخست زمام‌داری او، آن‌چه اهل سیاست به عنوان آثار ادبی و هنری منتشر کرده‌اند، بسی بیش از آثارِ تئوریکِ مربوط و معطوف به «علم سیاست» است. یکی از مهم‌ترین علل این ماجرا، آگاهی ایشان از نفوذ و رسوخ «هنر و ادبیات» در ذهن و ضمیر «جامعه‌ی ایران» در آن دوران بود. سلطه و سیطره‌ی فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب، باعث می‌شد تا برای نمونه، هنوز پس از حدود یک سده، مردم ایران از میراث سیاسی کسی چون سیدضیاء طباطبایی، «کابینه‌ی سیاه» را به یاد آرند که در تصنیفی ساخته‌ی عارف قزوینی این‌گونه به آن اشاره شده بود:

«وی توده‌ی ملت سپاهت بازآ

قربان کابینه‌ی سیاهت بازآ».

عبارت «کابینه‌ی سیاه» با اشاره به نوع پوشش سیدضیاء و برخی وزرای او، در عرصه‌ی سیاست جعل شده بود، اما مواجهه‌ی مبتنی بر پوئتیک با آن عبارت، بدون تردید دارای قابلیت نفوذ و رسوخی دیگرگونه بود در ذهن و ضمیر مردم در مواجهه با آن دولت مستعجل.

در ادامه، کوشش‌های تئوریکی که در راستای توضیح و تبیین و تنقیح مبانی «علم و فلسفه و فنِ سیاست» در آثاری اعم از تألیف و ترجمه در ایران صورت گرفت، هرگز نتوانست باعث خروج مبتنی بر استقلالِ سیاست از زیر بارِ پوئتیک در ایران شود. اگر در برخی از بررسی‌ها و پژوهش‌های تاریخی مربوط و معطوف به دوران حمله‌ی مغولان به ایران، به نکاتی درباره تخته‌بندِ عرفان و تصوف شدنِ سیاست، اشاره شده بود، این اشاره در مقام تدقیق و تحقیق در زمینه‌ی سلطه و سیطره‌ی محضِ پوئتیک بر سیاست – خصوصاً- پس از دوران مشروطه تا زمانه‌ی اکنون، مصداق غفلت و تغافلی آشکار بوده است.

در همین میدان و همین دوران، از یک سو، با مارکسیست‌های وطنی مواجه بودیم که در عرصه‌ی سیاست با مدعای «مشی علمی»، به «نظریه‌سرایی» پرداخته‌اند، و از دیگر سو، با عده‌ای تکیه زده بر مسند «تاریخ‌نگار» یا «روزنامه‌نگار» مواجه بوده‌ایم که با مدعای ارائه‌ی روایت‌هایی تاریخی پا به میدان نهاده‌اند، و در عمل، آثاری جز از نوع و لون مواجهه‌ی ملاحسین کاشفی در «روضه الشهداء» با واقعه‌ی عاشورا نداشته‌اند.

در آثار این افراد، مبنا چیزی نیست جز دراماتیزه کردن رویدادهای سیاسی، با تکیه و تأکید بر تزریق جذابیت‌های پوئتیکی به پیکر شخصیت‌های تاریخی. برای نمونه، بنگرید به اقیانوسی از استناد و استدلال درباره تأثیرات مثبت و خدمات موثر امثال میرزا حسن‌خان وثوق‌الدوله و احمد قوام‌السلطنه در عرصه‌ی سیاست برای تاریخ ایران، و سیئات و اشتباهات آشکار کسی چون محمد مصدق و حسین فاطمی در همین عرصه. اما در عین حال، بنگرید که مواجهه‌ی آغشته به پوئتیک با سیاست، چگونه از دو نفر نخست؛ دیو، و از دو نفر دوم؛ فرشته هایی در تاریخ سیاست ایران ساخته و پرداخته است. در این میان، از قضا، کسی چون محمد مصدق به خوبی از غلبه‌ی پوئتیک بر عرصه‌ی سیاست ایران آگاه بود که در مواجهه با جماعت، عندالاقتضاء، «غش می‌فرمود»، و در دادگاهِ پس از وقایع مرداد ۱۳۳۲ آن‌گونه در برابر دوربینِ هنرمندی چون ابراهیم گلستان، سر بر شانه‌ی سرهنگ بزرگ‌مهر می‌نهاد.

مصدق می‌دانست که آن‌چه بر مستنداتِ وقایع و ماجراهای منتهی به مرداد ۱۳۳۲ در ایران سایه می‌افکند، چیزی نخواهد بود جز «افسانه‌ی کودتا»، و در این «افسانه»، این اهل هنر و ادب هستند که پیروزی و شکست، و قهرمان و ضد قهرمان را در فرآیندِ غلبه‌ی پوئتیک بر سیاست، خواهند ساخت و پرداخت. بخوانید بسیاری از این آثار در قالب «تاریخ سیاست»درباره آن دوران را تا ببنید که چگونه می‌توان قلم به نامِ نگارش «تاریخ سیاست و تاریخ سیاسی» به دست گرفت، و فرآورده‌ای چون «آیوانهو» به مردم ایران ارائه کرد.

در دوران پس از انقلاب ۵۷ نیز باردیگر با سلطه و سیطره همین نوع مواجهه با «تاریخ سیاست» و با شخصیت‌ها و وقایع سیاسیِ دور و نزدیک مواجه بودیم. و این شاهدِ عادل سلطه و سیطره‌ی پوئتیک بر سیاست بود، که در سالیان نخست پس از آن انقلاب، در افسانه‌سرایی‌های پوئتیکی حضرات به عنوان «تاریخ سیاست»، متولیان امور در حکومت پهلوی از آن رو که «قلم در کف دشمن» بود، به عنوان دیو ترسیم می‌شدند و بسیاری از انقلابیونِ به قدرت رسیده که آشکارا ترورهای کور خود را چون مدال افتخاری به سینه زده بودند، به عنوان فرشته‌ی نجات، در آن نوع آثار قدر می‌دیدند و بر صدر می‌نشستند. اما با گذر زمان، و آشکار شدن فرآورده‌های واقعی و غیرقابل انکارِ فرآورده‌ی همان انقلاب، اهل هنر و ادب با چرخش قلمی ایدئولوژیک، به تغییر ترسیم سیمای دیو و فرشته پرداختند تا «تاریخ سیاستی» از نوع و لونِ مقبول «مردم»، تولید کنند.

عرصه‌ی سیاست در ایران، در این دوران، بیش از هر زمان، نیازمندِ پوئتیک‌زدایی است. دیگر سرآمده دوران انعقاد معاهدات سیاسی در دوران قاجار که قائم‌مقام فراهانی به عنوان یکی از سلسله‌داران «اهل قلم»، به محمدعلی آشتیانی به عنوان نماینده حکومت ایران، در راستای نوع نگارش معاهده با عثمانی فرمان می‌داد « اگر خدا نخواسته دست آن عالیجاه از دامن هر چاره و گریز کوتاه شود، تا این حدّ هم اذن و اجازت می‌دهیم که الفاظ مبهمه و فقرات ذواحتمالین در فصلی که موقع ذکر این مطلب است به زور میرزایی و قوه انشائی بگنجانید که راه سخن برای ما باقی بماند و این تصرف و تسلطی که حالا داریم سلب نشود و از روی عهدنامه بحث بر ما وارد نیاید. و این آخرالدواء و آخرالعلاج است». میرزا ابوالقاسم البته به خوبی از منطق مناسبات حاکم بر عرصه‌ی سیاست که مبتنی بر ترجیح مصلحت و منفعت بر حقیقت بود، آگاهی داشت، اما این نوع دیدگاه او که «هم‌چنین جاهاست که از دست دبیر و خامه تدبیر زیاده از هزار نیزه و شمشیر توقع خدمت می‌توان داشت»، در این روزگار، جز به مثابه یکی از ادنی شروط لازم در عرصه‌ی سیاست، دارای اعتبار و در خور اعتنا نخواهد بود. و این در حالی است که حتی در همین سطح، عرصه‌ی سیاست ایران در ارزیابی برجام، هنوز تخته‌بندِ ظرافت‌های پوئتیکی اهل هنر و ادب از جواد ظریف است.

و چون چنین است، بر اساس آن‌چه مطرح شد، مسیری مبتنی بر به حداقل رساندن تأثیرات دماگوژیستی و پوپولیستی در عرصه‌ی سیاست ایران در زمانه‌ی اکنون، جز از وادی پوئتیک‌زدایی از سیاست نخواهد گذشت.


  

  • ادبیاتسیاستشعرنی‌ما جوادپورهنر

در همین زمینه

{"qurey":{"category__in":[3208,3202],"post__not_in":[505199],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

سالانه مرگ ۶۰۰۰۰ ایرانی بر اثر مصرف سیگار

ایران رتبه اول کشفیات مواد مخدر در جهان

دام پزشکیان

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

تداوم تطاول

چه با نمک

بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم

رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست

راهِ بُردن و قانون راهبردی

بر خوانِ آقاخان

میرزا رضا در پنسیلوانیا

بخش‌های سایت

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

هم‌یاری در انتشار تقریر

تازه‌ها

  • تداوم تطاول
  • چه با نمک
  • بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم
  • (بدون عنوان)
  • رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست
  • راهِ بُردن و قانون راهبردی
  • بر خوانِ آقاخان
  • میرزا رضا در پنسیلوانیا

عناوین برجسته

اسرائیل اعتراضات روسیه اوکراین امریکا زنان فلسطین رئیسی هسته ای تحریم حجاب رهبری سینما انتخابات ترامپ

روزنامه آنلاین تقریر TAGHRIR.COMروزنامه آنلاین تقریر

Sapere aude
#