روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

روزنامه آنلاین تقریرTAGHRIR.COM روزنامه آنلاین تقریر روزنامه آنلاین تقریر

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما
  • صفحه خانگی
  • >
  • دبستان
  • >
  • حمله از یسار به یساری

حمله‌ی اپوزیسیون انقلابی به یساری با اسلحه‌ی رفقای توده‌ای
حمله از یسار به یساری

  • مارس 26, 2023

یکی از فراوان افسانه‌هایی که رفقا درباره نوع فعالیت «حزب توده» در تاریخ ایران جعل کرده‌اند، این است که «مشی غالب حزب توده در تاریخ ایران، مشی فرهنگی بوده است.» رفقا در راستای اثبات این مدعا، به مواردی چون برگزاری «نخستین کنگره نویسندگان ایران»، و عضویت عده‌ای از هنرمندان ایرانی در این «حزب» اشاره می‌کنند. پیش از این، در کتاب «جولان جهل و جنون» به تفصیل نشان داده‌ام که چرا و چگونه این مدعیات دارای اعتبار و در خور اعتنا نیست.

«حزب توده» از نخستین تا واپسین لحظات فعالیت، هم‌واره ماهیت و کارکرد حقیقی خود را پشت انواع نقاب‌ها پنهان کرده بود. این حزب کمونیستی، از ابتدا، با نقاب «ناسیونالیسم» گام در عرصه‌ی سیاست نهاد؛ در کشوری که فعالیت احزاب کمونیستی در آن، غیرقانونی بود. در ادامه، پس از ماجرای ترور شاه در بهمن ۱۳۲۷، «حزب توده» که کاملاً از میدان سیاست بیرون رانده  شده بود، با نقاب دیگری تحت عنوان فرهنگ و هنر، ادامه‌ی فعالیت داد، و عرصه‌ی فرهنگ و هنر کشور را آلوده‌ی انواع آفاتِ امتزاج با ایدئولوژی‌ها کرد، از جمله، رئالیسم سوسیالیستی. رفقای توده‌ای سال‌ها عرصه‌ی فرهنگ و هنر ایران را با میراث ژدانف به گروگان گرفتند تا تحت لوای فرهنگ و هنر، ایدئولوژی سیاسی خود را به ذهن و ضمیر توده‌ها تزریق کنند.

توالی فاسدِ رئالیسم سوسیالیستی از جمله «هنر متعهد»، «هنر خَلقی و حزبی»، «ساخت فردا در اثر هنری امروز»، «بی‌اعتبارسازی هنر بورژوایی»(کذا) و… طی بیش از سه دهه، چنان بر عرصه‌ی فرهنگ و هنر ایران سلطه و سیطره یافت که هنرمندان یا باید مؤمن به آیینِ کمونیسم می‌شدند، یا از جان و مال و عرض و ناموس و حیثیت و شخصیت خود در برابر «رفقای منتقد»، چشم می‌پوشیدند.

آن‌چه رفقا در همین راستا با کسانی چون سهراب سپهری و پرویز ناتل خانلری کردند، قطره‌باران‌هایی بود که از ابرهای آفت‌بارِ رئالیسم سوسیالیستی بر خاکِ فرهنگ و هنر ایران بارید.

پس از انقلاب۵۷، نظام جمهوری اسلامی، دقیقاً و عمیقاً همان مشی رفقای توده‌ای در مواجهه با فرهنگ و هنر را در عرصه‌ی نظر و عمل، پذیرفت و به کار گرفت. این نظام سیاسی نیز عرصه‌ی فرهنگ و هنر را جز از منظر کارکردهای ایدئولوژیک سیاسی، مطلقاً دارای اعتبار و در خور اعتنا نمی‌دانست. بر این اساس، برای نمونه، در عرصه‌ی موسیقی، عده‌ای از هنرمندان که در ظل و ذیل همان میراث ژدانف با عنوان «کوچه بازاری و آبگوشتی و کاباره‌ای…» معرفی می‌شدند، از آن جهت و بر آن نمط که آثارشان دارای قابلیت بهره‌برداری سیاسی در راستای ایدئولوژی رفقای توده‌ای و سایر شرکاء انقلابی نبود، با انواع روش‌ها مورد تحقیر و تسخیف و تخفیف قرار گرفتند. در این‌جا، ملاک ارزیابی یک اثر هنری، مطلقاً موازین و معاییر ارزیابی‌های هنری نبود، و هر اثر هنری، فقط و تنها فقط با موازین و معاییر ایدئولوژی‌های سیاسی مورد ارزیابی قرار می‌گرفت و بس. تأثیرات آفت‌بار سلطه و سیطره‌ی این میراث ژدانف، تا آن‌جا عمق و گسترش یافت که حتی در عرصه‌ی «موسیقی سنتی» ایران نیز هنرمندان به خلق آثاری «سیاسی» پرداختند، و تمامی تاریخ این موسیقی را به برخی از فرآورده‌های امثال عارف قزوینی تقلیل دادند.

از دیگر سو، حتی همان هنرمندانی که با عنوان تسخیف و تخفیف‌آمیز «کوچه بازاری» از وادی «هنر والای متعهد» طرد شده بودند، جهت اعاده‌ی حیثیت در عرصه‌ی هنر، به تولید و ارائه‌ی «آثار سیاسی» پرداختند.

یکی از اهالی قبلیه‌ی اخیر، جواد یساری بود. یساری در همان دوران، به ارائه‌ی اثری پرداخت با عنوان «زندانی سیاسی». اما حتی این اثر نیز او را پس از انقلاب ۵۷ از ورطه‌ی حذف ایدئولوژیک از عرصه‌ی هنرِ رسمی کشور نجات نداد. امثال یساری، به عنوان هنرمندان «کوچه بازاری و آبگوشتی و کاباره ای»، پیش از انقلاب از جانب شاگردان مکتب رئالیسم سوسیالیستی با طعن و لعن مواجه بودند، و پس از انقلاب، از جانب سیاستگذاران «هنر اسلامی» با حذف و طرد مواجه شدند. چرا که، آثار هنری امثال ایشان، تنها باعث تحریک احساسات و عواطف و هیجاناتِ مخاطبانی می‌شد که فرآورده‌ی این نوع تحریک ایشان، در راستای اهداف و اغراض ایدئولوژیکِ متولیان نظام نبود. به دیگر بیان، نظام سیاسی حاکم، هنر را تا آن‌جا دارای اعتبار و در خور اعتنا می‌دانست که باعث تحریکِ ایدئولوژیکِ احساسات و عواطف و هیجانات انسان شود. بر همین اساس بود که پس انقلاب ۵۷ امثال یساری باید جای خود را به امثال حاج صادق آهنگران می‌دادند.

و این‌ها و بسی بیش از این‌ها، چیزی نبود جز میراث ژدانف که از جانب رفقای توده‌ای به ذهن و ضمیر متولیان نظام جمهوری اسلامی تزریق شده بود.

اینک، و پس از ۴۴ سال، نظام سیاسی حاکم به این باور رسیده است که ادامه‌ی آن نوع مشی ایدئولوژیک در عرصه‌ی هنرِ رسمی، دارای کارکردهای مثبت در راستای حفظ و بقای‌ نظام نیست. بر این اساس، فضایی رسمی در اختیار همان جواد یساری قرار می‌دهد تا به اجرای همان ترانه‌های ۵۰ سال قبل خود بپردازد. اما بلافاصله، اژدهای خفته‌ی میراث ژدانف از «برف فراق» بر می‌خیزد و از همان موضعِ ایدئولوژیکِ رفقای توده‌ای و شرکاء انقلابی، به تحقیر و تسخیف و تخفیفِ جواد یساری می‌پردازد. و این در حالی است که اجرای ترانه‌های ۵۰ سال قبل یساری در رسانه‌ی رسمی حکومت، آشکارترین نشانه‌ی پیروزی یساری و شکست سیاست‌های ایدئولوژیک در اردوگاه چپ، و در متن و بطن نظام جمهوری اسلامی است.

جواد یساری، پس از ۴۴ سال برای اجرای «سلام فرمانده» در برابر دوربین رسانه‌های حکومت قرار نگرفت، او هنوز هم «سپیده دم» و «صبر ایوب» را خواند؛ همان آثاری که ۵۰ سال قبل خوانده بود. این نشانه‌ی پیروزی یساری و شکست مهاجمان علیه او، و تحریم کنندگان او، از جناح یسار، طی بیش از ۵۰ سال اخیر است.

و چون چنین است، حمله و هجمه‌ی اپوزیسیون انقلابی و هواداران و حواریون آن، در این دوران به جواد یساری، در واقع، حمله به کسی است که شکست ِسیاست‌های ایدئولوژیک نظام حاکم را به آشکارترین شکل، به نمایش گذاشته است.

و دریغا که ویروس مهلکِ میراث رفقای توده‌ای، حتی با خروج از ذهن و ضمیر نظام حاکم، هنوز امکان و توان خروج از ذهن و ضمیر جامعه‌ی ایران را ندارد.

اردوگاه مهاجمین علیه یساری، میراث‌خورانِ خوانِ خونینِ رئالیسم سوسیالیستی، و ره‌روان راستین مکتب رفقای توده‌ای و شرکاء انقلابی ایشان هستند.


  • جواد یساریچپحزب تودهصدا و سیماموسیقی

در همین زمینه

{"qurey":{"category__in":[3202],"post__not_in":[506599],"posts_per_page":3,"ignore_sticky_posts":1,"orderby":"rand","post_type":"post"},"title":"\u0647\u0645\u0647","post_title":1,"between":"40px","layout":"grid","grid_layout":"grid_3","padding":{"left":"20","top":"20","right":"20","bottom":"20"},"ratio":"rd-ratio75","image_size":"medium","excerpt":"","alignment":"right","meta_layout":{"between":"between-2","layout":"layout-3"},"box_layout":"none","image_effect":"grow","caption_effect":"imghvr-fade","key":"related","post_type":"post","action":"reza_post_grid_3","post_status":"publish"}

ساده‌نگاری و ساده‌انگاری

محصول مردم‌سالاری

حجاب اسلامی در حجاب مارکسیسم

تازه‌ها

{"number":"8","cats":"","orderby":"","post_title":1,"title":"\u0647\u0645\u0647","excerpt":"","excerpt_limit":"","title_limit":"","meta":{"meta_category":"","meta_author":"","meta_date":"","meta_view":"","meta_comments":""},"list_layout":"list_1","featured_layout":"featured_1","between":"40px","image_size":"full","ratio":"rd-ratio75","image_width":"40","box_layout":"boxed-details","caption_layout":"","key":"widget_blog_list","post_type":"post","action":"reza_post_list_1","post_status":"publish"}

تداوم تطاول

چه با نمک

بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم

رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست

راهِ بُردن و قانون راهبردی

بر خوانِ آقاخان

میرزا رضا در پنسیلوانیا

بخش‌های سایت

  • صفحه نخست
  • فهرست
    • پـرونـده
    • دبستان
    • فرهنگ
    • سیاست
    • هنر
    • اقتصاد
    • تماشاخانه
    • بینشگاه
    • درآمد
    • وقایع اتفاقیه
    • هم‌یاری
  • تماس با ما
  • درباره ما

هم‌یاری در انتشار تقریر

تازه‌ها

  • تداوم تطاول
  • چه با نمک
  • بترسید! بترسید! ما همه با هم هستیم
  • (بدون عنوان)
  • رهبر انقلاب: پیروزی دولت پزشکیان پیروزی ماست
  • راهِ بُردن و قانون راهبردی
  • بر خوانِ آقاخان
  • میرزا رضا در پنسیلوانیا

عناوین برجسته

اسرائیل اعتراضات روسیه اوکراین امریکا زنان فلسطین رئیسی هسته ای تحریم حجاب رهبری سینما انتخابات ترامپ

روزنامه آنلاین تقریر TAGHRIR.COMروزنامه آنلاین تقریر

Sapere aude
#